جنگ بر سر خواست افزایش دستمزد و پاسخ کارگران

مبارزه برای خواست افزایش دستمزدها یک عرصه دائم مبارزه است. خصوصا در اوضاع معین امروز ایران کارگر به موقعیتی رانده شده است که برای امرار معاشش، کلیه فروشی میکند، ناگزیر میشود که بچه اش را از تحصیل بیرون بکشد و در یک بی تامینی مطلق هر روز مستمند تر و مستمند تر میشود. به این معنی که دستمزدهای چند بار زیر خط فقر به هیچوجه کفاف زندگی کارگر را نمیکند و با افزایش هر روزه قیمت ها و رشد سرسام آور تورم، فقر و فلاکت بیشتری دامنگیرش میشود و این در واقع داستان زندگی بخش عظیمی ازجامعه است. اقتصاد جامعه نیز به مرز فروپاشی رسیده است و فشار مستقیم آن نیز بر روی گرده کارگران و توده های محروم جامعه است. همه اینها وضعیتی بوجود آورده است که راهی جزگسترش مبارزه و بلند کردن پرچم افزایش دستمزدها در مقابل کارگران و در مقابل کل جامعه قرار ندارد.

اما در برابر این شرایط کارگران ساکت ننشسته اند و مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزدها، هم اکنون قویتر از هر وقت در جریان است و میتوانم بگویم که وارد فار جدیدی شده است. به طور مثال همین الان کارگران پتروشیمی ماهشهر پرچمدار مبارزه بر سر خواست افزایش فوری دستمزدها و در گام اول دو میلیون تومان حداقل دستمزد، شده اند. نفس این اتفاق و بلند شدن این صدا از مرکز مهم کارگری چون پتروشیمی با هزاران کارگر، یک نقطه قوت بزرگ برای جنبش کارگری است و جایگاه سیاسی مهمی در اوضاع امروز دارد. از سوی دیگر با سر گرفتن این حرکت اعتراضی ما شاهد این هستیم که تشکلی چون اتحادیه آزاد کارگران که مبتکر طومار ٤٠ هزار امضا بر سر خواست افزایش دستمزد است، از خواست کارگران پتروشیمی حمایت میکند و کل کارگران را به پیوستن به این خواست و حداقل دستمزد دو میلیون تومان فرا میخواند. این اقدام نیز به نوبه خود مبارزات کارگران پتروشیمی را گامی جلوتر برده است. بدنبال آن زمزمه های اعتراض بر سر خواست افزایش دستمزد در ایران خودرو با هزاران کارگر بلند شده، چندین هزار کارگر در بخش مونتاژ و بعد هم در بخش تولید با حرکتی سمبلیک و خودداری از گرفتن غذا اعتراض خود را اعلام میکنند و بدین ترتیب جنبش برای خواست افزایش دستمزدها، در موقعیت قدرتمند تری قرار گرفته است. بعلاوه اینکه ما اعتراضات کارگران پلی اکریل اصفهان، نیشکرهفته تپه، نیشکر کشت و صنعت کارون، و غیره را داریم که یک خواست مهمشان افزایش دستمزدهاست. همینطور در همین یک دو ساله مبارزات کارگران بازنشسته را داشته ایم که به اشکال مختلف در مبارزاتشان بر این خواست تاکید کرده اند. کارگران شرکت واحد نیز در سال گذشته بر سر همین خواست طومار اعتراضی جمع کردند. بدین ترتیب می بینیم که لیست طویل است و دامنه آن به مراکز کلیدی و مجتمع های بزرگ کارگری کشیده شده است. معلمان نیز سالهاست این خواست را دارند و بارها برای آن اعتراض و مبارزه کرده اند. همینطور پرستاران و بخش های دیگر جامعه.

اینها همه بیانگر وسعت ابعاد اجتماعی مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزدها و به همین اعتبار جایگاه مهم سیاسی این عرصه از مبارزه است. به عبارت روشنتر خواست افزایش دستمزدها، آن عرصه ای از مبارزه است که کل جامعه را در اعتراض به فقر و فلاکت بیسابقه کنونی میتواند بسیج کند و بطور واقعی کارگران پرجمدار این مبارزه هستند. این یک عرصه مهم نبرد با رژیم اسلامی است.

در تقابل با این جبهه مهم نبرد، رژیم اسلامی به اشکال مختلف صف آرایی میکند. خصوصا اکنون که آخر سال نزدیک است و کمیته مزدش تشکیل شده است، بحث بر سر این موضوع داغ است.  پاسخ حکومت اسلامی نیز در مقابل این مبارزات اینست که خبری از افزایش دستمزدها نیست. در همین رابطه انواع و اقسام استدلالات و گفتمان ها به راه افتاده تا با ایجاد تفرقه در صفوف مبارزات کارگران و دور کردن جامعه از حمایت و پشتیبانی مبارزات کارگری، کل این مبارزات عقب زده شود. در این میان تشکل های دست ساز حکومتی آتش بیار معرکه هستند و الحق که شمشیر میزنند. این استدلالات کدامند و پاسخ کارگران چیست؟

افزایش دستمزد موجب تورم است!!!

میگویند افزایش دستمزد موجب تورم است. اما در یک قلم ٩ هزار میلیارد تومان بر بودجه میلیونی نیروی انتظامی خود برای سال ٩٣ افزایش داده اند. میگویند افزایش دستمزد موجب تورم است و ٥٠ درصد بودجه ارتش و ٣٠ درصد بودجه سپاه پاسداران و ٣٠ درصد بودجه دم و دستگاه حکومتی، یعنی بودجه شورای نگهبان و مجلس و غیره را بالا برده اند. میگویند افزایش دستمزد موجب تورم است و ١٩٠ هزار میلیارد تومان بودجه به دم و دستگاه مذهبی شان اختصاص داده اند. در این میان دهها میلیون به حقوق نمایندگان مجلس اضافه میشود و خبر حقوق های ١٤ میلیونی در تامین اجتماعی را میشنویم. این ارقام جدا از پولهای میلیاردی ایست که دزدی کرده و به جیب زده اند.

به عبارتی روشنتر چنين استدلالاتي تنها در برابر کارگر گذاشته ميشود و کسي صحبتي از ارقام نجومي حقوق مقامات عاليرتبه دولتي و نمايندگان مجلس و غيره نميکند.

به زندگی واقعی خود در جامعه نگاه کنیم، در طول سال نرخ تورم و قیمت ها هر روز و هر روز بالاتر ميرود، ولي ميزان دستمزد کارگر تغييري نميكند. اما درست هنگامیکه  موعد تعيين مبلغ حداقل دستمزدهاست، یادشان به تورم می افتد و تبلیغات بر سر اینکه افزایش دستمزدها تورم زاست بالا میگیرد. بدین ترتیب در مقابل کارگری که صدای اعتراضش علیه افزایش هر روزه قیمت ها بلند شده است، با حقه بازی بر طبل اینکه دستمزد را افزایش ندهیم، در مقابل تورم را پایین بیاوریم، میکوبند. کیست که نداند که تعیین نرخ کالاها دست من و شما نیست که مثلا بشود جلوی نرخ تورم و یا افزایش سطح قیمت ها را گرفت. کیست که نداند که نرخ کالاها بر اساس رقابت بازار و عرضه و تقاضا تعیین میشود.

با چنین تبلیغاتی میخواهند گناه تورم و افزایش سرسام آور هر روزه قیمت ها را به گردن کارگران و هر گونه افزایشی بر سطح دستمزدهایشان بیندازند. میکوشند با گرفتن چماق “افزایش تورم” بر سر مردم، اولا كارگر را با ترس از افزايش قيمت ها به انجماد سطح دستمزد و پايين نگاه داشتن ميزان حداقل دستمزدها و نهایتا به افزایش چندرقازی به سطح آن قانع و راضي نگهدارند.  ثانيا كل جامعه را در تقابل با اين مطالبه برحق قرار دهند و كارگر نتواند با يك پشتيباني وسيع اجتماعي خواست افزايش دستمزدها را جلو برد. در عین حال صفوف متحد کارگران برای خواست افزایش دستمزدها را در هم شکنند.

قبول چنین صورت مساله ای از سوی کارگران یک توهم است و روشن است که کارگران به چنین خزعبلاتی گردن نمیگذارند و نباید بگذارند.

این ها همه دروغهای ابلهانه ایست که همین امروز از سوی کسانی چون اولیا علی بیگی رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی و هم قماشان او در کانون عالی انجمن های صنفی رژیم اسلامی، آنهم تحت عنوان “جامعه کارگری” تلاش میشود که به خورد کارگران وکل جامعه داده شود.

اینها همه تبلیغات ریاکارانه ایست که بعضا کسانی با ژستي خيرخواهانه به پیش میبرند و با این کار میکوشند کارگر را از مبارزه بر سرخواست افزایش دستمزد برحذر دارند، با این استدلال که اگر دستمزد افزايش يابد، تورم نيز افزايش مييابد و اين به ضرر کارگر خواهد بود.!!! روشن است که چنين استدلالي نه ربطي به طبقه کارگر و مبارزه اش دارد و نه بويژه امروز گوش خريداري در میان کارگران دارد.

اجازه بدهید که اشاره ای به سابقه طولانی تر چنین استدلالاتی داشته باشم.

همه میدانیم که نيروي كار كارگر كالاي اوست و كارگر در برابر كاري كه انجام ميدهد و ساعات كاري كه نيروي كارش را بفروش رسانده است مزد دريافت ميكند. اما ويژگي نيروي كار بعنوان يك كالا نسبت به كالاهاي ديگر اينجاست كه كارگر در ازاي فروش نيروي كارش سودي بيشتر از مزدي که دريافت ميکند، توليد ميکند و اين سود عايد سرمايه دار ميشود. بعلاوه سرمايه دار از فروش گرانتر کالایی که توسط کارگر تولید میشود، در بازار مستقيما سود ميبرد. به این معنا که فرق اين کالا با کالاهاي ديگر اينست که کالاهاي ديگر را سرمايه داران به جامعه عرضه ميکنند و هر روز تحت فاکتورهاي مختلف نرخ آنها افزايش مييابد. اما کارگر نيروي کارش را به سرمايه دار ميفروشد و سرمايه دار براي اينکه سوددهي سرمايه اش را بالاببرد، بدنبال کار ارزان و کارگر خاموش است.

نتیجه اینکه قیمت همه كالاها هر روزه افزايش مييابد  نرخ تورم هر روز بالاتر میرود، اما تلاش میشود که قیمت نیروی کار کارگر ثابت و یا در سطحی نازل بماند و این خود موضوع کشاکش هر روز کارگر و سرمایه دار است. در جمهوری اسلامی که وضع اسفناکتر از اینهاست. به این معنی که نه تنها دستمزد کارگر چندبار زیر خط فقر است، بلکه همان را هم به موقع پرداخت نمیکنند. تمام دستگاه عریض و طویل دولت و نیروهای سرکوبش نیز در خدمت چنین نظام و سیستمی است.

از همین روست که وقتی بحث بر سر افزایش دستمزد کارگر است هزارجور اما و اگر به میان می آید تا در قبال کاری بیشتر، پولی کمتر صرف خرید نیروی کار وی کنند. این داستان واقعی حاکم بر همه جوامع سرمایه داری و حاکمان جنایتکار آن در ایران است. این داستان سی و چند سال حاکمیت یکی از وحشی ترین حکومت های سرمایه داری در ایران است.

این واقعیات به روشنی پوچی خزعبلاتی چون ربط دادن سطح افزایش دستمزد کارگر به افزایش نرخ تورم را بیان میکند. پاسخ ما به روشنی خواست افزایش فوری دستمزدهاست. همچنین با افزايش نرخ تورم و بالا رفتن هر روزه قيمت کالاها در بازار، بايد نرخ دستمزدها نيز بطور اتومات افزايش يابد.

بنابراین یک وظیفه مهم فعالین و رهبران کارگری خنثی کردن چنین تبلیغات کثیفی علیه زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه، متحد نگاهداشتن صف اعتراض بر سر خواست افزایش دستمزدها، و کنار زدن تشکلهای دست ساز دولتی از جمله کانون عالی شوراهای اسلامی و انجمن های صنفی از سر راه مبارزات کارگری است.

نرخ تورم و دستمزد کارگران

یک شاخص رایج برای تعیین سطح حداقل دستمزد، افزایش آن متناسب با نرخ تورم است. خیلی ها این را میگویند. اگر چه این گفتمان نیز خود زیر فشار اعتراضات کارگران و کل جامعه شکل گرفته است. حتی خود حکومت و قانون اساسی آن و تشکلهای دست ساز حکومتی نیز از این شاخص سخن میگویند. اما تمام بحث اینجاست که این نرخ تورم را چه کسی و با چه شاخصی تعیین میکند. اینجاست که کنه موضوع بر ملا میشود. شاخص ما نرخ تورمی است که تشکل سراسری کارگری بر آن نظارت دارد؛ نه نرخ تورم مهندسی شده و ساختگی بانک مرکزی جمهوری اسلامی و دولت سرمایه داری حاکم.

تجربه سی و چند سال حاکمیت رژیم اسلامی نشان داده است، که بدون وجود یک تشکل سراسری کارگری و نظارت آن بر تعیین نرخ تورم، دولت سرمایه داری حاکم میتواند هر نرخی را از صندوق جادویی خود برای تعیین این نرخ و محاسبه میزان سبد هزینه کارگران و کل جامعه بیرون کشد. بنابراین در شرایطی که کارگر در ایران از داشتن حق تشکل سراسری خود محروم است. در شرایطی که هیچ دخالتی در تعیین شرایط کار و قوانین حاکم بر شرایط کارش نداشته و ندارد؛ در شرایطی که از بالای سر او نهادی دولتی به اسم شورایعالی کار می نشیند و بر سر نرخ دستمزد کارگر گمانه زنی میکند، اشاره قانون اساسی و قانون کار ضدکارگری رژیم اسلامی بر افزایش دستمزدها به میزان تورم پشیزی ارزش ندارد و پوچ است.

هر کس که دو روز در این جامعه زندگی کرده باشد و نگاهی به سطح قیمت کالاهای مورد نیاز اولیه کارگران و مردم بیندازد به فوریت در می یابد که نرخ تورم اعلام شده از سوی دولت و بانک مرکزی آن هیچ ربطی به نرخ تورم واقعی در جامعه و سطح قیمت ها ندارد. این داستان سی و چند سال حاکمیت این رژیم فقر و فلاکت بر گرده کارگران و کل جامعه است. از جمله به چشم خود دیده ایم که وقتی بحث بر سر تعیین میزان حداقل دستمزد و سبد هزینه کارگران است، نرخ تورم پایین می آیند و هر گاه نزاعهای درون حکومت بالا میگیرد و هشدارهایشان به یکدیگر بر سر وخامت اوضاع اقتصادی و خطر “شورش گرسنگان” بلند میشود، نرخ تورم نیز بالا میرود و حتی از نرخ تورم صد در صد و سیصد درصد و غیره سخن به میان می آید.

تازه یک بحث مهم دیگر اینست که مبنای فعلی دستمزد از کجا آمده است  که قرار است مطابق نرخ تورم اعلام شده مبلغی به آن اضافه شود. بطور مثال مبلغ ٤٨٧ هزار تومان حداقل دستمزد که چند بار زیر خط فقر است، تناسبش با تورم و نرخ واقعی قیمت ها چیست که با اضافه کردن چندرغازی به میزان آن، اسمش را افزایش دستمزدها میگذارند. در برابر همه این سئوال ها و معضلات کارگران پاسخ روشن خود را بدست داده اند. اینجاست که کارگران با اعلام رقم حداقل دستمزد دو میلیون تومان، زیر کل این بساط زده و تحقق این خواست را اولین سنگر مبارزه خود برای داشتن یک زندگی انسانی اعلام کرده اند.

ما میگوییم دستمزدها باید به نسبت نرخ تورم واقعی و متناسب با بالا رفتن آن و سطح قيمت ها بطور اتومات افزايش يابد. ما میگوییم نرخ تورم باید توسط نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگری در سطحی سراسری تعیین شود. در شرایط نبود تشکلهای سراسری کارگری، کارگران با طومارهای هزاران نفره خود و با مبارزاتشان با خواست مشخص حداقل دو میلیون تومان دستمزد در گام اول بطور واقعی دارند به این خلاء پاسخ میگویند و راهی عملی برای شکل دادن به اتحادی سراسری  حول خواست افزایش دستمزدها بدست داده اند.

 بحران است، تحریم است، خزانه خالیست!!!

روزی نیست که در برابر طلب هر خواست بر حقی از سوی کارگران و کل جامعه و از جمله خواست افزایش دستمزدها، این موانع را مقابل ما نگذارند. همه میدانیم که بحران همزاد این رژیم است و از همان روز آغاز حاکمیتش رژیم اسلامی با چماق بحران، زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه را عقب رانده است. در کشاکش رژیم اسلامی با غرب و اهدافی که هر کدام دنبال میکنند و تشدید تحریم ها باز این مردم هستند که قربانی شده اند. اما نکته اینجاست که قبل از اینکه تحریمی در کار باشد، نصیب کارگران چیزی جز فقر و محرومیت نبوده است. بعلاوه نه تحریم، نه بحران ذره ای در ثروت های افسانه ای آنان خدشه ای وارد نکرده است. این میان زندگی  و معیشت مردم است که به یغما رفته است. بعلاوه  سران رژیم اسلامی در طول سی و چند سال حاکمیت خود میلیاردها پول به جیب زده اند. میلیاردها پول در آمد نفت سر از حسابهای آنان در آورده و هر کدام به بزرگترین سرمایه داران جهانی تبدیل شده اند. خودشان خزانه را خالی کرده اند و میگویند پول نیست. از همین رو طرح بودجه شان نیز، طرح سرکوب و پروار کردن دم و دستگاه جنایت و صنعت مذهبشان است، چرا که جامعه ای در مقابل خود دارند که خواستهایی دارد. جامعه ای را در مقابل خود دارند که در آن کارگر با خواست حداقل دو میلیون تومان به عنوان گام اول قدم به جلو گذاشته و هر روز صف خود را متشکل تر میکند. اینها همه حقایقی است که امروز بر کارگران و کل جامعه روشن است.

پاسخ ما به سرمایه داران حاکم اینست که اگر بحران داريد. اگر سرمايه سود بر نيست گورتان را گم کنيد و برويد. ما خواهان از بين رفتن كار مزدي و برخورداري همه انسانها از كليه مواهب و نعماتي هستيم كه محصول توليد اجتماعي كل جامعه است. در عين حال تا ماداميكه نظام مزدبگيري وجود دارد و خريد و فروش نيروي كار انسانها برقرار است٬ ما خواستار یک زندگی پر از رفاه و انسانی هستیم. و ما نیز همچون کارگران پتروشیمی ماهشهر، کارگران ایران خودرو، اتحادیه آزاد کارگران ایران و ٤٠ هزار کارگری که با طومارهایشان بر خواست افزایش دستمزدها تاکید گذاشته اند، خواستار افزایشت فوری دستمزدها و در قدم اول دو میلیون تومان هستیم.

کارگران چه میگویند؟ شاخص ها کدامند؟

کارگران کمیته مزد رژیم اسلامی را به رسمیت نمی شناسند و به تعیین حداقل مزدشان توسط نهادی تحت عنوان “شورایعالی کار” و از بالای سرشان اعتراض دارند. کارگران به سطح نازل دستمزدهای چند بار زیر خط فقر و عدم پاسخگویی به اعتراضاتشان بر سر این موضوع معترضند. کارگران خواستار افزایش فوری دستمزدهایشان هستند. اینها همه از جمله محورهای مهم اعتراضات کارگری بویژه در سالهای اخیر در مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزدها بوده  است. از جمله دو سال تمام از به راه افتادن طومار اعتراضی بر سرخواست افزایش دستمزدها میگذرد و در این مبارزات اینها همه محورهای مهم بیانیه ها، قطعنامه ها و تجمعات اعتراضی است که از سوی هماهنگ کنندگان این طومار ها که ٤٠ هزار کارگر دور آن گرد آمده اند، بوده است. همچنین اینها همه خواستهایی است که بارها از سوی تشکلهای کارگری مختلف از جمله اتحادیه آزاد کارگران ایران که مبتکر طومار بر سر خواست افزایش دستمزدها بوده است، سندیکای شرکت واحد، سندیکای نیشکر هفت تپه و دیگر تشکلهای کارگری و نیز از سوی فعالین و رهبران کارگری بصورت بیانیه و اظهار نظر اعلام شده است. بویژه در شرایطی که کارگران در ایران از داشتن تشکل سراسری خود محرومند، با مبارزات خود و  با اعلام رقم و بلند کردن پرچم حداقل دستمزد دو میلیون تومان، در مقابل کمیته مزد رژیم اسلامی ایستاده اند و میگویند اجازه نمیدهم که از بالای سر ما بر سر نرخ فروش نیروی کار ما گمانه زنی کنید. و با این کار عملا دست تشکلهای دست ساز دولتی از جمله کانون عالی شوراهای اسلامی و کانون عالی انجمنهای صنفی را نیز از مبارزات خود کوتاه کرده اند.

اما تا آنجا که به سطح دستمزد ها و خواست کارگران بر میگردد، ما ميگوييم تا ماداميكه نظام مزدبگيري وجود دارد و خريد و فروش نيروي كار انسانها برقرار است٬ ما خواهان يک زندگي انساني هستيم. همانطور كه بالا تر اشاره كردم ما خواهان اين هستيم كه دستمزد كارگر اتومات و متناسب با رشد تورم و افزايش قيمتها افزايش يابد. ما ميگوييم كارگر همچون ديگر شهروندان جامعه٬ همچون هر كارمند عاليرتبه دولتي و نمايندگان مجلس بايد در ازاي كاري كه انجام ميدهد از همان حقوق و مزايايي برخوردار باشد كه استاندارد جامعه است. ما میگوییم بايد مزد كارگر متناسب با رشد بارآوري كار در جامعه افزايش يابد و کارگر از يك زندگي درخور و شايسته بشر متمدن امروز برخوردار باشد. اینها همه شاخص های ما برای تعیین میزان حداقل دستمزدهاست.

بگذریم که در کنار دستمزد، کارگر و حقوق بگیران جامعه باید تامین اجتماعی داشته باشند. از جمله از درمان رایگان، تحصیل رایگان برای فرزندانشان و بیمه بیکاری مکفی برخوردار باشند.

امروز نیز حرف ما اینست که ما به دستمزدهای چند بار زیر خط فقر رضایت نمیدهیم و همین امروز و فورا باید دستمزدهای ما حداقل و در قدم اول حدود دو میلیون تومان باشد.

خلاصه کلام اینکه در شرایط فقر و فلاکت بیسابقه ای که بر گرده کارگران و کل جامعه تحمیل شده است، مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزد، بیش از هر وقت به مساله مبرم زندگی و معیشت کارگران و کل جامعه تبدیل شده است. این وضعیت اقتصاد و معیشت کارگران و کل جامعه را به صدر موضوعات سیاسی جامعه کشانده است. به این اعتبار خواست افزایش دستمزدها خواستی است سیاسی که مسقتیما رژیم اسلامی را در مخمصه قرار داده است. امروز کارگرانند که دارند هر روز قویتر جلو می آیند و پرچم این مبارزه را بدست میگیرند و این جایگاه و نقش کلیدی کارگران و مبارزه سراسری حول خواست افزایش دستمزدها را در اوضاع متحول سیاسی امروز نشان میدهد.

با اتکا به نیروی بزرگ اجتماعی ای که زندگی و معاشش به تحقق خواست افزایش دستمزدها گره خورده این مبارزه را به پیش بربم. در همین راستا وسیعا به جنبشي که هم اکنون بر سر خواست افزايش دستمزدها به راه افتاده است بپیوندیم. و اینها همه گفتمانهایی است که باید به موضوع بحث در مجامع عمومی کارگری در همه کارخانجات تبدیل شود و صف اعتراض خود را سراسری و متحد حول خواست افزایش دستمزدها، هر چه متحد تر و قویتر کنیم.

ربط دادن ميزان دستمزد به رشد قيمتها و تورم، بحران اقتصادی و خزانه خالی، پوچ و بی پایه است. پاسخ ما به روشنی خواست افزایش دستمزدها و برآورده شدن فوری تمام نیازهای زندگی کارگران و خانواده های آنان است. کارگر در ازاي فروش نيروي کارش مزد ميگيرد و قيمت کالاها و نوسان آن ربطي به قيمت مزد کارگر ندارد. روشن است که نوسان در عرضه و تقاضا باعث نوسان در قيمت کالاها ميشود، اما نيروي کار کارگر نيز کالاست و بايد تابع همان نوساناتي باشد که در نرخ کالاها بوجود آيد. يعني اينکه مزد کارگر بايد بطور اتومات متناسب با رشد قيمتها و تورم بالا رود و اگر قيمتها بالا رفت، دستمزدها نيز بايد فورا افزايش يابد.

انترناسیونال ٥٣٩، ٢٠ دی ٩٢