سازماندهی حزبی بر بستر یک پراتیک اجتماعی Featured

IMG_4854-sh

شهلا دانشفر

نکات اصلی بحث و سابقه بحث را حمید تقوایی معرفی کرد. من تلاش میکنم جنبه های عملی آنرا با مثالهایی توضیح دهم. حمید تقوایی در مورد مبانی پایه ای سازماندهی در ایران توضیح داد. اینکه ما اعتراض را سازمان میدهیم، اینکه رهبران و سر گلهای جنبش کارگری و اعتراضات را جذب میکنیم و اینکه مبارزه کارگر علنی است و بالاخره اینکه اعتراض از کتاب بیرون نمی آید، بلکه از واقعیت زندگی و نیاز جامعه برخاسته میشود، همه سرتیتر هایی از بحث حمید تقوایی بود. بنابراین اگر به همین سرتیتر ها نگاهی بیندازیم، می بینیم که تئوری سازماندهی ما از بحث های حزب و جامعه بیرون آمده است. تاریخی پشت سر آن قرار دارد و اساس آن به مباحث پایه ای کمونیسم کارگری برمیگردد. در ادامه این خط فکری است که بحث ها جلوتر آمده و از دل آن تئوری سازماندهی کمونیسم کارگری بیرون آمده است. بطور مثال بحث تعین بخشی چپ، مباحث ما در عرصه سازماندهی حزب و جامعه را جلو برد. و بحث های امروز گامی دیگر به جلو و متعین تر و روشنتر است. به این اعتبار این مباحث دریچه مهمی برای پاسخ دادن به معضلاتی است که در امر سازماندهی با آن روبرو بوده ایم و همواره یک موضوع بحث ماه بوده است.

وقتی ما از سازماندهی صحبت میکنیم، بحث بر سر سازماندهی اعتراضات موجود در جامعه و نقش ما کمونیست ها، و نقش ما بعنوان حزب کمونیست کارگری است. یعنی بحث اساسا بر سر سازماندهی حزب در بستر یک پراتیک اجتماعی و شکل دادن به شبکه های حزبی در متن شبکه های اجتماعی مبارزاتی موجود است. بنابراین کار ما دخالت در پراتیک اجتماعی و مبارازت مردم و گفتمان دادن به این مبارزات است. گفتمان دادن به جنبش های اجتماعی موجود و کسب هژمونی سیاسی در راس این جنبش هاست. در بستر چنین فعالیت دخالتگر و فعالی است که رهبران عملی و اکتیویست جنبش های اعتراضی جامعه به این حزب اعتماد میکنند و توجه شان به ما جلب میشود. و در دل این فعالیت است که شبکه های حزبی در دل شبکه های اجتماعی شکل میگیرد. و حزب یک بدنه قوی کادری پیدا میکند.

به عبارت روشنتر نتیجه تمام این فعالیت ها و سازماندهی اعتراض در جامعه، باید شکل یابی شبکه های حزبی باشد. نتیجه همه اینها باید جذب هر چه بیشتر نیروهای رادیکال و معترض به حزب و هم افق کردن آن ها با خودمان و کمونیست کردنشان باشد. بدون این کار، روشن است کسی که به طور مثال از سر اعتراضش به تبعیض علیه زن، یا اعتراضش به اعدام و غیره سراغ ما می آید همواره میتواند با هر نیروی اجتماعی دیگر برود و جذب گرایشات دیگر شود، اگر او را با خود هم افق نکنیم و استراتژی روشن کمونیسم را در مقابلش قرار ندهیم.

تا آنجا که به پلاتفرم کمیته سازمانده برمیگردد بر اساس این جهت گیری بود که ما موجودی تشکیلات حزب را جلوی خود گذاشتیم و معضلات و کمبود ها را مورد بحث و بررسی قرار دادیم. و من بعنوان کسی که سالها در این عرصه کار کرده ام، سئوالات واقعی ای در مقابلم قرار گرفته بود. اولین کار این بود که ببینیم این تشکیلات موجودی که حزب دارد، در چه وضعیتی قرار دارد. و اولین مشاهده این بود که ما کادرهای توانایی در داخل ایران داریم، در خیلی جاها کادرهای ما سرگلهای جنبش های اعتراضی موجود در جامعه هستند و نقش کلیدی در این اعتراضات دارند. بطور مثال من اگر از سازماندهی اعتراض و از شبکه های اجتماعی اعتراضات در جامعه شروع کنم، شما شبکه های اجتماعی مبارزه در جنبش کارگری را می بینید. در اعتراض علیه تبعیض علیه زن و اعتراضاتی چون اعتراض به اسید پاشی به زنان و جنبش حجاب برگیران و کارزارهایی چون حق زنان برای ورود به استادیوهای ورزشی و غیره و غیره را می بینید، شبکه های اعتراضی در دفاع از حقوق کودک را می بینید. اعتراضات گسترده و هر روز کارگری می بینید و غیره. به این معنی که یک جنبش کارگری فعال که یک عرصه دائمی مبارزه علیه جمهوری اسلامی است و یک جامعه پر از اعتراض را مشاهده میکنید. بسیاری از اوقات این سئوال مقابل ما قرار میگیرد که حزب کجای این تحولات قرار دارد و چه نقشی داشته است.

یکی از کارهای مهم حزب که نشانگر نقش ما در این جنبش هاست، گفتمان دادن به آنها و کسب هژمونی سیاسی در آنهاست. و این اهمیت زیادی برای جذب رهبران عملی این جنبش ها دارد. در این راستا من مثال هایی میزنم. بطور مثال به اعتراضات همین دوره معلمان نگاه کنید. ما هنوز شبکه حزبی قوی در آن نداریم. ولی از طریق ارتباط با عناصر موثری از این بخش معترض جامعه، توانستیم گفتمانی را راه بیندازیم که در این جنبش به طور واقعی خط ما و سیاست ما و حرف ما غالب شد. و این کار راه جذب افراد بیشتری از این جنبش و رهبرانش به حزب و شکل دادن به شبکه های حزبی را فراهم میکند. و یا بطور مثال در برخی از عرصه های مبارزاتی در جامعه با عناصر و چهره های موثری ارتباط داریم که خود بخود دست ما را وسیعتر به این مبارزات وصل کرده است. از جمله در جنبش کارگری در گفتمان های آن از جمله پیشروی در جنبش مجامع عمومی کارگری، نقش خانواده های کارگری در اعتراضات جاری و … نقش مهمی داشته ایم. در جاهایی ممکن است فرضا یک یا دو نفر با ما مرتبط باشند، ولی آنها عناصری هستند موثر که از طریق آنها ما توانسته ایم به کل یک حرکت وصل شویم و یک حرکت اجتماعی مهمی شکل گیرد. در جاهایی ممکن است حتی افرادی که ما با آنها مرتبط هستیم هنوز حزبی نباشند ولی خود ما بعنوان شخصیت های حزبی مکان و اتوریته ای داریم که وقتی وارد آن مبارزه میشویم، گفتمان ما به میان آنها میرود و ما هژمونی سیاسی پیدا میکنیم. و این خود دریچه ای میشود برای اینکه همان کسانی که با خود ما به عنوان یک شخص مرتبط بوده اند، قدمی به حزب نزدیک تر میشوند و باعث میشود حزب بیشتر به درون این شبکه های اجتماعی مبارزه راه پیدا کند. اینجا رابطه شخصیت های سیاسی حزب، شخصیت های حزب در خارج کشور، کسانی مثل مینا احدی، شیوا محبوبی، مریم نمازی و … نقششان برجسته میشود. و اینکه گفتمان های اینها، حرفهای اینها چطور میتواند در جذب مستقیم رهبران عملی در ایران تاثیر داشته باشد و ما به ازای تشکیلاتی و سازماندهی پیدا کند. بطور مثال به جنبش علیه اعدام اشاره میکنم. و نقش مینا احدی را فقط در قدرتگیری این جنبش معین نمی بینید بلکه در جلب اعتماد رهبران کارگری و فعالین سیاسی در سطح جامعه هم می بینید. در عین حال شما به اتفاقات مهم در جنبش کارگری نگاه کنید. شرکت واحد یک نمونه آن بود. در آنجا ما در سطح رهبری مبارزات آنان هیچ عضو حزبی ای نداشتیم. اما مشخصا تماس های خود من با کارگران شرکت واحد و تماس های اولیه ای که برقرار کردم توانست راه ما را برای دخالتگری در مبارزه آنان باز کند. و دیدیم که چگونه تاثیر گرفتند و چگونه ارتباطات ما با آنها گسترش پیدا کرد و ما توانستیم گرایش رادیکال و چپ را در این مبارزات تقویت کنیم و جلو بیاوریم. نتیجه این دخالتگری جذب یکسری فعالین کارگری حتی در مراکز دیگر به حزب شد. یا ما با با بردن گفتمان مجمع عمومی در میان کارگران نیشکر هفت تپه، توانستیم روی بیانیه ای ۶ ماده ای که در آن هنگام از مبارازتشان دادند، تاثیر بگذاریم. همینطور در مبارزات کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان و بیانیه آنها با خواستهایی چون تحصیل رایگان برای همه، درمان رایگان برای همه و تشکیل هر هفته مجمع عمومی به عنوان محلی برای تصمیم گیری و متشکل ماندن، میتوانیم تاثیر کارمان را ببینیم و بالاخره بیانیه ای که معلمان بر سر تحصیل رایگان دادند و اعتراض به دستمزدهای زیر خط فقر با شعار خط فقر سه میلیون، حقوق ما یک میلیون نمونه دیگری از این دست است. میخواهم بگویم که کار حزب دخالت فعال در پراتیک اجتماعی و از این طریق جذب رهبران رادیکال و چپ کارگری و رهبران مبارزاتی مردم است. از این طریق است که میتوان بر جنبش های اجتماعی موجود هژمونی سیاسی پیدا کرد. به عبارتی اجتماعا حزب را به درون جامعه برد و با جذب فعالین رادیکال در این مبارزات شبکه های حزبی را ایجاد کرد. این مسیری است که ما در آن قرار داریم. به درجه ای در آن به جلو آمده ایم، و اگر چه به هیچ وجه کافی نیست، اما مسیر درست را به ما نشان میدهد. طبعا مدیای اجتماعی در کنار این شیوه از کار به فعالیت سازمانی ما در داخل تحولی جدی می بخشد. از جمله کارکرد آنرا در مبارزات معلمان دیدیم که با کمک مدیای اجتماعی گرایشات راست بدرجه ای کنار زده شدند و گفتمان های چپ و رادیکال وسیعا جای خود را باز کرد. یعنی اینکه وقتی چند فرد موثر و کلیدی به کمک مدیای اجتماعی اطلاع رسانی میکنند، گفتمان های ما ، گفتمان های چپ و رادیکال را به میان معلمان میبرند، فراخوان به اجتماعات میدهند و در نتیجه آن اجتماعات مختلف و وسیع در جاهای مختلف شکل میگیرد، باعث میشود که بخش سازشکار کانون صنفی معلمان را در واقع آچمز کند و آنها را وادار کند که به فراخوانهای های سراسری تن بدهند. و علیرغم اینکه آنها موقعیت کلیدی در راس این کانون داشته اند، کم کم به حاشیه میروند و در موقعیتی قرار نمی گیرند که تعیین تکلیف کنند. و این خود زمینه را باز میکند برای اینکه این کانون به تصرف معلمان رادیکال و معترض در بیاید، شعبات آن در شهرهای مختلف شکل بگیرد و معلمان معترض به جلوی صحنه بیایند. این کاری است که ما در شرکت واحد نیز انجام دادیم. در آنجا ما با دخالت فعال و گفتمانهایمان توانسیتم گرایش چپ را تقویت کنیم. تا جایی که راست از سیاست اینکه چراغها را روشن کنیم به سیاست اعتصاب کشیده شد و نتیجه اش به اعتصابات سال ٨۵ منجر شد. یا فرض کنید کانون بازنشستگان، طیفی از گرایشات راست و دوم خردادی های حافظ رژیم در آن هستند و ما با برقراری ارتباط و گفتمان به راه انداختن مسیر جلو آمدن گرایش چپ را فراهم میکنیم و تلاش میکنیم این عرصه از مبارزه را به تصرف خود در آوریم و موفقیت هایی هم داشته ایم. مثال زیاد است. نتیجه این مباحث اکنون به پلاتفرم عملی برای کار سازماندهی حزب در داخل تبدیل شده است. که در آن کار روتین اعضای حزب نیز جای درست و واقعی خود را پیدا کرده است و به روشنی بر روی آن از جمله جذب اعضای جدید به حزب و اهمیت حفظ ارتباط با حزب و آشنا کردن اعضای جدید به حزب و هم افق کردن آنها به روشنی صحبت شده است. در هر حال من صحبتم را تمام میکنم و بحث بیشتر را به قسمت سوال جواب ها موکول میکنم.

اما نکته آخر در مورد چگونگی رسیدن به پلاتفرم جدید کمیته سازمانده است. و همانطور که حمید تقوایی توضیح داد، بدنبال مباحثی که در کمیته سازمانده داشته ایم، بدنبال سوالاتی که در رابطه با کمبود ها و نارسایی های کار سازمانی حزب در داخل بر روی میز ما گذاشته شده است، من طرحی اولیه تهیه کردم. این کار به امر به سرانجام رساندن بحث هایی که مدتهاست مشغله رهبری حزب است، شتاب داد. در نتیجه بحث از طرح اولیه ای که من نوشته بودم فراتر رفت و در جلساتی که من و اصغر کریمی و حمید تقوایی داشتیم بحث ها به نتیجه گیری های خوبی رسید و حمید تقوایی مثل همیشه توانست از دل این مباحث تزهایی را بیرون بیاورد که جدید هستند. تزهایی که ادامه منطقی مباحث حزب و جامعه و تئوری سازماندهی کمونیسم کارگری در داخل است. و پلاتفرم عملی کمیته سازمانده نیز بر این تزها و مبانی استوار است. به این اعتبار این مباحث و پلاتفرم عملی آن میتواند تحول بخش باشد، اگر روح آن در کار سازماندهی ما قالب باشد. و آنها را پیاده کنیم و من بسیار امیدوارم

ضمیمه انترناسیونال ۶۱۲، ٣٠ خرداد ٩٤